مهريه زن پس از فوت شوهر
وضعيت اغلب زنان پس از مرگ همسرانشان وضعيت دشواري است. آنها علاوه بر فشارهاي روحي و اجتماعي بايد فشارهاي اقتصادي و حتي فشار اختلافات خانوادگي را نيز تحمل كنند. يكي از محلهاي ايجاد فشار و اختلاف هم مهريه است كه زنان بسياري را درگير كرده، ولي قانون در هر موردي پيشبينيهايي دارد كه ميتواند تا حدي از فشار اختلافات بكاهد. فرض كنيم زني پس از 2 سال از تاريخ فوت همسرش ميخواهد مهريه خود را مطالبه كند، آنچه مسلم است اين دعوي بايد به طرفيت ورثه متوفي كه تركه (اموال بجا مانده از متوفي) را پذيرفتند در دادگاه طرح و اقامه شود. حالا اين سوال مطرح ميشود كه دادگاه در موردي كه مهريه زن وجه رايج است (نه سكه يا اموال منقول و غيرمنقول) براساس شاخص سال فوت شوهر بايد مهريه را محاسبه كند يا به نرخ روز و سال مطالبه مهريه؟ برابر ماده 3 آييننامه اجرايي قانون الحاق يك تبصره به ماده 1082 قانون مدني در مواردي كه مهريه زوجه بايد از تركه زوج متوفي پرداخت شود تاريخ فوت مبناي محاسبه قرار ميگيرد. در اين ميان عدهاي ميپرسند اگر زن قبل از مطالبه مهريه از زوج فوت كند و مهريه او وجه رايج باشد ورثه زن استحقاق دريافت مهريه به نرخ روز را دارند يا همان مبلغ معين شده در عقدنامه ملاك محاسبه قرار ميگيرد؟ پاسخ قانونگذار به اين افراد چنين است: آنچه مسلم است با فوت زوجه، مهريه نيز به ورثه او منتقل ميشود. اصل مطلبي كه زوجه بابت مهريه داشته طبق قاعده ارث به ورثه او انتقال پيدا خواهد كرد و هر يك از ورثه به نسبت سهمالارث خود از اصل دين، طلب خود را از شوهر متوفيه يا ماترك او مطالبه ميكند. ولي آنچه ورثه مستحق دريافت آن هستند اصل مبلغ مندرج در عقدنامه به عنوان مهريه است نه قيمت روز وجه رايج چون اين حق را قانون فقط براي زوجه زنده متصور شده نه براي ورثه او. البته در اين خصوص نظر مخالف هم وجود دارد و عدهاي معتقدند كه ورثه، قائممقام و جانشين او هستند و همان حقي كه زوجه متوفيه نسبت به محاسبه وجه رايج به قيمت روز داشت همان حق را ورثه او نيز دارا هستند. نكته ديگر درخصوص تعهد پدر زوج در قبال پرداخت مهريه به زوجه از سوي پسرش است. مهريه با تراضي طرفين تعيين ميشود و اصولا مسووليت پرداخت آن بر عهده شوهر است، اما گاهي اوقات به لحاظ اين كه زوج با پدرش زندگي ميكند يا نزد او كار ميكند يا به دلايل ديگر ممكن است پدر زوج پرداخت مهريه را تعهد كند كه در اين صورت با مطالبه مهر و اعلام اعسار زوج نسبت به پرداخت مهر، زوجه حق رجوع به پدر زوج را دارد. پس افرادي كه چنين وضعي دارند، سوالشان اين است كه اگر پدر زوج پرداخت مهريه را تضمين كند چه وضعي پيش خواهد آمد كه پاسخ قانونگذار به اين افراد اين است: در اين حالت ديگر شوهر هيچ گونه مسووليتي براي پرداخت مهريه ندارد و پدر او مسووليت پرداخت مهريه را خواهد داشت. پس هرگاه با حكم قطعي دادگاه كسي محكوم به پرداخت دين ديگري شود و از اجراي حكم خودداري كند و در ضمن از او مالي به دست نيايد با درخواست كسي كه حكم به نفع او صادر شده روانه زندان خواهد شد مگر آن كه ثابت شود قدرت و توانايي پرداخت بدهي به صورت اقساط يا به طور كلي را ندارد. پس چنانچه مهريه، وجه رايج باشد و پدر زوج براي پرداخت آن ضمانت كند مهريه به نرخ روز مطالبه خواهد شد.
ابراء در حقوق ایران و انگلیس-تفاوت ابرا با هبه ی طلب
مقاله حاضر نيز اين مهم را بررسي و با مراجعه به متون فقهي معتبر عامه و خاصه و نقل و نقد آراء و نظرات حقوقدانان ، به ويژه از طريق مطالعه تطبيقي در حقوق ساير كشورها، به صورت مستدل، پيرامون شرايط، طرق اثبات و آثار اين عمل حقوقي به بحث پرداخته است.
كليد واژهها:
ابراء، ايقاع، ذمّه، دين، اختيار.
1. مقدمه: طرح موضوع و تقسيم مطالب
ابراءِ كه مصدر و از باب اِفعال است، در لغت عرب، از ريشه بُروء، بَراء و برائت گرفته شده و به معني خلاص كردن و رهانيدن از عيب و دين به كار رفته است.(1)در اصطلاح حقوقي، مطابق با ماده 289 ق. م: «ابراء عبارت از اين است كه داين از حق خود، به اختيار، صرف نظر نمايد».
بر اين تعريف - كه به احتمال زياد از قانون مدني فرانسه اقتباس شده(2) ـ ايراداتي چند وارد شده است؛ از جمله اينكه، در آن، به اثر ابراء،يعني «سقوط دين به اراده طلبكار،» قطع نظر از سبب آن، توجه شده است. بنا بر اين، جاي آن است كه گفته شود: ابراء ممكن است به شكل ايقاع باشد يا عقد؛ معوّض باشد يا رايگان و ضمن عقد صلح، وصيت و تبديل تعهد واقع شود يا به طور مستقل؛ در حالي كه، اگر تعريف، به ماهيت و اوصاف عمل حقوقي ميپرداخت و به اثر ابراء قناعت نميكرد، چنين اختلافي واقع نميشد.وانگهي، آوردن واژه «اختيار» در تعريف ابراء، اين احتمال را به وجود ميآورد كه وجود رضا، در زمان انشاءِ ابراءِ، از اركان وقوع ابراء است و پيروي از اين نظر، نظم در اجراي قواعد را بر هم ميزند.(3)
ايراد نخست وارد نيست؛ چون، از سياق عبارتي كه در ماده 289 ق. م به كار رفته است، ميتوان استفاده كرد كه ابراء از ديدگاه قانونگذار مدني، عمل حقوقي يك طرفه است و مطابق با آن، اين داين است كه با اراده خود ابراء را محقق ميسازد و اين خود ميتواند بر تبرعي بودن آن نيز دلالت داشته باشد؛ زيرا، اگر ابراء در مقابل دريافت عوض انجام گيرد، سقوط دين با اراده دو نفر (داين و مديون) صورت ميگيرد، نه اراده داين به تنهايي.مضافاً اين كه، از عبارت «صرف نظر نمايد» كه در اين تعريف به كار رفته است، ميتوان استنباط نمود كه ابراء، اسقاط دين به طور مطلق و بدون انتظار دريافت مالي از مديون و ايجاد تعهد و التزامي براي اوست؛ هر چند كه، چنين تعهدي، فرعي و به صورت شرط باشد.(4)
ادامه مطلب
بانک سوالات حقوقی احوال شخصیه(تابعیت، وصیت،...)-نحوه خروج از تابعیت ایران-ازدواج زن خارجی با مرد ایر
سوال 1: آیا کودکی که در ایران از مادر ایرانی و پدر خارجی که برای مثال هر دو متولد آلمان هستند متولد شود ایرانی محسوب می شود ؟
پاسخ: این کودک ایرانی محسوب نمی شود البته بر خلاف فرض مذکور در سوال اگر مادر او در ایران متولد می شد می توان او را ایرانی به حساب آورد.
سوال2: آیا اگر فی المثل زن اوکراینی فاقد گذرنامه و پروانه اقامت معتبر با مردی ایرانی ازدواج کند می تواند شناسنامه ایرانی دریافت کند؟
پاسخ: بله، می تواند زیرا با ازدواج با مرد ایرانی تابعیت شوهر به او تحمیل می شود
سوال 3: آیا تغییر تابعیت زن بیگانه بر اثر ازدواج با مرد ایرانی از حیث قوانین کشوری که زن تبعه آن کشور محسوب می شود قابل پذیرش است؟
پاسخ: زن بیگانه پس از ازدواج با مرد ایرانی، ایرانی به شمار خواهد آمد چه قانون کشور مطبوع او این تغییر را بپذیرد چه نپذیرد. علت اینکه قانون گذار ما به تابعیت زن بیگانه پس از ازدواج با مرد ایرانی توجه نداشته و او را ایرانی به حساب اورده است برای این می باشد که در خانواده ایرانی وحدت تابعیت حکم فرما گردد.
ادامه مطلب
حق حضانت مادروپدر نسبت به فرزند -سرپرستی طفل-درخواست حضانت و سلب حضانت
فرق مسئولیت ظهر نویس با مسئولیت ضامن در اسناد تجاری مانند چک وسفته
وظائف و اختیارات مجامع عمومی
كليدي : عدم توجه ايرادات، ايراد جعليت، ايراد عدم اهليت، حسن نيت دارنده، دارنده برات برات نوشتهای است که به موجب آن، شخص به دیگری دستور میدهد، مبلغی وجه را در موعد معین به شخص ثالثی بپردازد. دستوردهنده را براتکش با صادرکننده یا براتدهنده مینامند. به شخصی که دستور را دریافت میکند براتگیر میگویند و شخص ثالث نیز دارندهی برات نامیده میشود.[1] مهمترین کاربرد برات را میتوان در استفادهی از آن بعنوان یک وسیلهی پرداخت نام برد. یعنی افراد میتوانند بجای دریافت پول کاغذی یا فلزی، پرداختهای خود را به وسیلهی برات انجام بدهند. این پرداخت بدین نحو است که پس از انجام معامله، خریدار بجای آنکه بهای کالای خریداری شده را نقداً بپردازد، براتی صادر میکند و به دست فروشنده میدهد. خریدار(براتکش) در این نوشته به شخص دیگری (براتگیر) دستور میدهد که مبلغی معین (معادل با بهای کالای خریداری شده) به فروشنده (دارندهی برات) بپردازد. دارندهی برات نیز میتواند بدون آنکه به براتگیر مراجعه کند، برات را بجای پول نقد، در معاملهی دیگری که انجام میدهد، از طریق ظهرنویسی[2] خرج کند. شخصی که پس از انجام معاملهی اخیر، مالک برات میشود، دارندهی جدید نام دارد.[3] اما آنچه در این مقاله محور اصلی بحث ما را تشکیل میدهد
نظرات شما عزیزان: